چه بی صداقدم

بر روی تکه های قلب من گذاشته ای

 

آرام برگرد

 

من نمی خواهم

 

این تکه تکه ها

 

پاهای تو را زخمی کند

 

تا قلب تو به درد آید

 

که من خود زخمی این تکه ها هستم

 

و هرگز

 

این درد را برای تو نمی خواهم

 

هرگز




به او بگویید برگرد

کسی که تو دلم درخشید

من دیگه دوستت ندارم!!! ببخشید

بهتره که ، نپرسی علتش رو

چون که خودت ندادی فرصتش رو

بهتره این نامه آخر باشه

فکر کنم این واسه ما بهتر باشه

من واسه اون کسی که دوست ندارم

نمی تونم شاخه گل بیارم

بین تو و اون روزها کلی فرقه

تو آسمونت پر رعد و برقه

نه مهربونی نه واسم می خندی

هر دری رو من میزنم میبندی

کو اون همه شعرای عاشغونه

کی بود بهم می گفت سلام بهونه

نه !!! نه!!!

صحبت از سلام بهونه ایی نیست

پرنده اینجاست ولی دونه ایی نیست

خواستی فقط صاحب یک قفس شی

بری و با دیگری هم نفس شی

خواستی بگی میشه تو دام بی افتم

بعدش بگی دیدی بهت نگفتم

از چشم من افتادی نازنینم

دوستت ندارم دیگه تو رو ببینم

منم میخوام اتمام حجت کنم

خیال هر دومونو راحت کنم

اگه دلت همین حالا بشکنه

بهتراز آوارگی های منه

من کسی رو میخوام که عاشق باشه

اول و آخرش شقایق باشه

من کسی رو میخوام که نیست مثل تو

پشیمونم ، دوست ندارم برو

جواب بدی ندی دیگه تمومه

نمیدونم جواب واسه کدومه

نامه هامو از بست جواب ندادی

جواب بدی شاید بشه زیادی

شاخ نباتم بشه واسته

دل نمی دم ، دیگه به این رابطه

اما یادت باشه که این آدمها

کم نبودن پیشم ولیکن شما

نیستید مثل اون روزهای طلایی

کی گفته که سه بخش داره جدایی

جدایی هر غمش هزار تا بخشه

دل می سوزنه مثل آذرخش

دیگه تموم شد اون همه غم و رنج

وقت قرار و شوغ ساعت پنج

برو !! برو!!

پیش هر کسی که دوست داری

حق نداری اسم منو بیاری

بخوای نخوای زود برو به سلامت

خدا کنه بین ماها قضاوت