بوی مادر

به شبهای جدایی گاه و بیگاه

به گوشم می رسید اوای مادر

به چشمم جلوه ای دارد شبانگاه

جمال مادر و رویای مادر

خداوندا میان بندگانت

کسی هرگز نگیرد جای مادر

زشادی جان بر افشانم به پایش

اگر یکدم ببینم روی مادر

به هر گل در چمن دل می سپارم

که از گلها بجویم بوی مادر

چو تنها می نشینم با غم خویش

دلم پر می گشاید سوی مادر

اگر در باغ باشم بی رخ او

گل اشکم به چشم تر نشیند

خوشا فرزند خوشبختی که چون گل

به زیر سایه ی مادر نشیند

شفق دور از رخ مهتابی او

به چشمم تا سحر اختر نشیند

  

نظرات 9 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:33 ق.ظ http://kooloocheh.persianblog.com

سلام خیلی خوب بود وب لاگت ولی شما مگه از عکس آن لاین استفاده نمیکنی آخه عکس ها هیچ کدوم آپلود نمیشه

عرفان دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:28 ب.ظ http://canc3r.blogsky.com

سلام عزیز نوشتت با حال بود...! وبم اپ شده.....!

مریم دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.goldenpalace.blogfa.com

سلام الناز جون

روز مادر پیشاپیش مبارک
بای

سلامت چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:33 ب.ظ http://sansiz.blogsky.com

سلام . دوست خوبم . زیبا بود . ولی هر چی در باره مادر بنویسیم باز هم کمه
روز مادر و ولادت حضرت فاطمه (س) مبارک .
من آپ شدم
ببخشید من آی دی شما را هم دلت کردم . آخه ....

سندباد پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:30 ب.ظ http://http://sanbadpoem.persianblog.com/

سلام بسیار لذت بردم مرسی

بهنام جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://canc3r.blogsky.com

سلام ! خوبی ؟ یه سر به ما هم بزن زیقی...!

بهنام جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:36 ب.ظ http://canc3r.blogsky.com

یه فرصت توپپپپ واسه اونایی که دنباله یه کار دوم و پر در آمد و کم وقت هستن..با هزینه ای کم اما در آمدی بالا فقط کافی است روزی ۱ساعت فعالیت جدی داشته باشید...... به ما سر بزنید تا از جزییات با خبر شوید. شرکت ایران بین

بی بی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.planner.blogsky.com

rozet mobarak

delet shado labet khandooooooon :) hamishe

کیان دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:29 ب.ظ http://da2000.blogsky.com

تو اینجا نیستی ! تنهای تنها ، با سکوتی سخت درگیرم

و می دانم ، اگر دیگر نیایی ،

در غروبی سرد و غمبار و پر از تردید می میرم !

امید بازگشت تو ، مرا زنده نگه می دارد و آری

تو می آیی !

تو می آیی بهانه من ،

و می دانم دوباره شاخه های خشک احساسم ،

جوانه می زند ،

لبریز از عشق و شکوه زندگی می گردد و با تو ،

تمام لحظه های تلخ پاییز و زمستان را ،

تمام لحظه های بی تو بودن را ،

تمام خاطرات سرد و بی روح نبودت را ،

شبیه قاصدک ، در دست های باد می اندازد و دیگر ،

به آن فصل پر از دلتنگی و سرما نیندیشد !

تو می آیی بهانه من ،

تو می آیی ،

و شوق دیدنت ، این شاخه های خشک را زنده نگه می دارد و

تنها به شوق تو ،

سکوت ژرف و سرد مرگ را بدرود می گوید !



سلام عزیز............وب زیبا و موفقی داری.........به ما هم سر بزن.....بدروود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد