-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 01:30
بی وفایی سرنوشت این بود من کردم خطا بهر این دنیا ندیدم من وفا بی وفایی ها شده از آن ما هر چه نیکی و وفامال شما با وفا نیست زانجا دنیـا که بی وفایی را نبیند بر ما هر که گوید از زمان پیشتـر بی وفایی های دنیـابیشتـر بی وفا بودند چه بیگانه چه دوست دوستی ها چیست و کـوســت انتظارم اندکی مهر و محبت انتظارشان همه مـال و ثـروت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 01:26
ای کاش من هم می خواهم مانند تو عا شق شوم چون ماهی در اب عشق جاری شوم چون کوه در زندگی نماد استواری شوم جون مروارید در قلب تو پنهان شوم ای کاش
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 14:26
زندگی زندگی گل زردى است بنام غم ××× رنگسرخیست بنام عشق ××× فریاد بلندیست بنام آه ××× مروارید غلطانیست بنام اشک ××× وآینه ایست بنام دل
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 02:12
مرا بخوان ای نا آشنا مرا بخوان ای نا آشنا کز صدایت اشکهای گرم چشمان غم آلودمبر گونه های سردم ببارد مرا بخوان که از آوای موسیقی صدایت دل زنگزده ام رنگی بگیرد وان قلب زندانی ام شوق آزادی را در صدایت ادراک کند ای نا آشنای گمنام که تو رااز حس آزادی بخش صدایت می شناسم مرا بخوان به امید روزی که صدایت بتواند توهم یک خواب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 02:04
تبانی دل آمد و آرام در دلم جا گرفت.این دشت سرخ را زیبا ز ما گرفت.چشم او سرچشمه نگاه دل شد. نیاز دل راه و رسم او شد.دل تبانی کرد و از ما دل گرفت.راه بر ما بست و راه خود گرفت. ای دل تو دریای خروشانی دمادم. منم آن کشتی بشکسته درهم.اگر آرام گیری یاد آری. مرا در بستر دریا نذاری. ×/×/×/
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 01:59
ای کاش من خدا بودم ای کاش من خدا بودم!!! ٭ان وقت تو را جای ستارهها میزاشتم ٭ تو را تو سینه ماه میکاشتم ٭ جای خورشید میتابوندم ٭ ای کاش من خدا بودم!!! ٭ تو را خالق دل خود میپنداشتم ٭ صبر ایوب و برمیداشتم٭ دلم و صبوری میدادم٭ بستر عشق تو تا ابد تو وجودم میزاشتم٭ ایکاش من خدا بودم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 01:57
دلم گرفته است. دلم گرفته است...میخاهم بگریم اما اشک به میهمانی چشمانم نمی آید ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و میخواهم از این همه ناراحتی بگریزم اما پا هایم مرا یاری نمیکنند . مانند پرنده ایی در قفس زندانی گشته ام . از این همه تکرار خسته شده ام , چقدر دلم میخواهد طعم واقعی زندگی را بچشم , چقدر دلم میخواهد مثل قدیم عاشق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 01:53
سنگدل وقتی نگاهت را برایم ننگ کردی پروانه شمع دلم را منگ کردی وقتی نگاهت را سرودم باورم شد با من مدارا می کنی ،نه! جنگ کردی روزی که باور های خیسم را شکستی دیگر چرا پای دلم را لنگ کردی؟ اینجاخدایان مرا آتش کشیدند آن لحظه ای که قلب خود را سنگ کردی دیدی غزلهایم تمامی رنگ می باخت این آخرین شعر مرا کمرنگ کردی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 01:49
عشق یعنی........ عشق یعنی سرزمین پاک من عشق یعنی لحظه بیداد من عشق یعنی لیلی و مجنون شدن عشق یعنی وامق و عذرا شدن عشق یعنی مسجد الاقصی من عشق یعنی کودک فردای من عشق یعنی کلبه دل ساختن در قمار زندگی جان باختن عشق یعنی چشمهای پر ز خون درد و غم یکجا بهم آمیختن عشق یعنی دردهای بیشمار گریه کردن, سوختن, افروختن عشق یعنی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 01:45
عشق عشق من سکوت سرد نگاهی است در امتداد جاده تاریک زندگی . عشق من آسمانی از تنهاییهای خیال است عشق من آسمانی بارانی بدون رنگین کمان عشق من کوههایی سر به فلک کشیده از غرور تو عشق من تابلویی از بی وفاییهای تواست عشق من خاطره ای از اشک چشمان توست که لحظه ی چکیدن آن زندگی در آن نمایان می شود عشق من لبخند گمشده ای است در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1384 02:19
یه کاغذ خط خطی دیگه از من ، هر آغازی پایانی دارد و هر پایان را آغازیست....... امیدوار بودم این پایان ، بین من و تو جدایی نیافکند. اما انگار که این پایان اغاز سفریست .... سفری تا بینهایت...... هر سفر را آغازیست و آغاز سفرم پایان حرف من با توست...... ولی همیشه احتمال بازگشت هست......بازگشت به سوی تو..... گرچه مرا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1384 01:35
با نگات برام نوشتی دیگه از عشق خبری نیست قبل از اون فهمیده بودم توی چشمات اثری نیست چشمای تو نه تنها با من با تمام دنیا بود اونکه قلب تو رو دزدید کارش و چه خوب بلد بود بعد از سرود عشق تو دلم دیگه شعری نخوند هم رنگ آدما شد عاشق هیچ کسی نموند بعد از تو و نگاه تو دلم دیگه فریب نخورد دیگه برای هیچ کسی به خاطره نگاهش نمرد...
-
experession about love
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1384 04:25
love needs no teaching عشق آمدنی بود نه آموختنی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ love is a game in with both players cheat عشق است و هزار بد گمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ love sickness differs from...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1384 03:56
آشنای من قسمت نبود تا در کنار هم بمانیم شاید این سر نوشتی است که برای ما رقم خورده است دور از هم ولی با هم همیشه از خودم می پرسیدم که چقدر با جدایی فا صله دارم هیچ گاه فکر نمی کردم که جاده پر اندوه جدایی این قدر نزدیک باشد وای خیالی نیست چرا که جای داشتن در کنار هم مهم نیست جای گرفتن در قلب هم اصل است صادقانه بگویم :...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1384 03:15
میخواستم از نگاهم عشق رو بخونی دوست داشتن رو و زیبایی نیاز ه بودن رو دوست داشتم دستات رو بگیرم توی دستام یه شاخه گل بدم بهت دوست داشتم همه اینها رو از توی نگاهم بخونی دلم میخواست بدون اینکه بهت بگم دوستت دارم خودت حرفای دلم رو از توی چشمام بخونی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1384 02:22
به نام آن که وجودم ز وجود پر وجودش شده موجود یا علی گفتیم و عشق آغاز شد tanhaiam ra hargez ba kasi ghesmat nemikonam zira tak take lahzehayash mamlo0 az hese ba to bo0dan ast eshghe faramoush nashodanie man} ba in ke joda az toam hamishe do0stet dashtamo daramo khaham dasht { (.....a) ************* be khatere delam...