بر روی تکه های قلب من گذاشته ای
آرام برگرد
من نمی خواهم
این تکه تکه ها
پاهای تو را زخمی کند
تا قلب تو به درد آید
که من خود زخمی این تکه ها هستم
و هرگز
این درد را برای تو نمی خواهم
هرگز
به او بگویید برگرد
سلامکاش میدونستم چرا دیگه اینجا نمینویسی
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفتزندگی رودی است ، جاری ، هر که آمد کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت قاصدک ، این کولی خانه به دوش روزگار کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفتسلام دوست عزیز.. امیدوارم که حالت خوب باشه .. من آپ بیدم خوشحال میشم بیای پیشم.. قربونتون آرزو ...
سلام
کاش میدونستم چرا دیگه اینجا نمینویسی
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت
زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت
زندگی رودی است ، جاری ، هر که آمد
کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت
قاصدک ، این کولی خانه به دوش
روزگار کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت
سلام دوست عزیز.. امیدوارم که حالت خوب باشه .. من آپ بیدم خوشحال میشم بیای پیشم.. قربونتون آرزو ...