چشم من روشن
اخر ای دوست ، نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟؟
سوخت در اتش و خاکسترشد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
ان همه عهد فراموشت شد؟
چشم من روشن ، روی توسپید
جان به لب امده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید
اخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
khily bahal bodesh omid varam ke hamishe movafagh va moayad bashy , man khily dost daram ke behtar az inaro azat bebinam
سلام
من که خیلی از این شعر لذت بردم .