دلم گرفته است.

دلم گرفته است...میخاهم بگریم اما اشک به میهمانی چشمانم نمی

آید ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و میخواهم از این همه ناراحتی

بگریزم اما پا هایم مرا یاری نمیکنند . مانند پرنده ایی در قفس

زندانی گشته ام . از این همه تکرار خسته شده ام , چقدر دلم

میخواهد طعم واقعی زندگی را بچشم , چقدر دلم میخواهد مثل قدیم

عاشق هم بودیم , چقدر دلم میخواهد مثل قدیم کلمه ی دوستت دارم را

هر روز از زبانت بشنوم , ولی افسوس آن کلمه که مرا به زندگی

امیدوار می کرد هال به فرا موشی سپرده شد و جایش را تحقیر

گرفت .
نظرات 1 + ارسال نظر
غزاله یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:11 ب.ظ

الناز جان کارت خیلی قشنگ بود ولی عزیزم اینو از من قبول کن همیشه دوست بدار ولی هیچ وقت عاشق نشو چون هیچ کس ارزش عشق پاک تو رو نداره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد